• وبلاگ : هذيان‏هاي ذهني
  • يادداشت : خوابوس
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صالح 
    خيلي خوب مي نويسي....فكر نكنم مال خودت باشن به نظرم مياد از جايي كش رفته باشي....شوخي مي كنم.
    keep it up man

    سلام

    ممنون از حضور پرمهرتان.من تازه شروع كردم و اول راهم و به نظر سازنده افرادي چون شما محتاج.

    سايه تان كم نشود.موفق باشيد

    سلام

    طعم لب - خند = ؟؟؟
    ميداني چه مي شود؟

    lmovaffagh bashi
    حکمت روزه به اينکه روزي داشته باشي و از روزيت بگذري که گذشتن از داشته هات به خاطره خدا سخته مثل اون ماه و ستاره ها که سه روز از روزيشون گذشتن تا فقير سير بشه خدا کنه اين گذشت بشه روزيمون تا از اين روزمرگي نجات پيدا کنيم
    درود بر شما
    دعوتيد به آسمانم
    منتظر حضور و نظرات ارزشمندتان خواهم بود.

    سلام

    مثل هميشه عالي بود.

    توي ماه مبارک دعام کن

    + سپيده ل 


    فوق العاده مي نويسي.مي دونستي؟

    پاسخ

    ممنون از لطفت. ولي كاش يه نامي نشوني چيزي مي‏ذاشتي بدونم نوشته‏هام براي كي فوق‏العاده است.

    آدم‌ها تو کارهاشون بعضي وقت‌ها بهتر از وقت‌هاي ديگه‌شون هستند.

    اين شعر از اون بعضي وقت‌هايت بود.


    پاسخ

    ممنون. كاش اين بعضي‏وقت‏ها بشه خيلي‏وقت‏ها.
    جون

    (که نياي بگي به فاک نشسته يا نه :دي)
    پاسخ

    چيدونم؟!

    درود

    نمي دانم سپاس گفته ام حضورتان را يا نه ، به هر حال ممنونم.

    "چشمانم را که مي‏بندم
    به روي تو باز مي‏شوند"

    زيبا بود...

    اين خروس بي محل را تصور مي کنم مي شود بهانه اي حسابش کرد !

    قلمتان پايدار و دور از شکستگي...

    نوشته هاتو دوست دارم
    پاسخ

    بابت لطفت ممنون ولي كاش اين لطف رو با گفتن اشكال نوشته‏هام تموم مي‏كردي.

    گاهي دردهايي هست که در مغز استخوان خود حس مي کني

    اما نبايد به روي خود بياوري

    آري عزيز

    بخند و وانمود کن از فرط خنده اشک مي ريزي

    و از درد دستهايم را محکم بفشار

    کسي دردت را نخواهد فهميد

    ولي

    با سرخي چشمانت چه مي کني؟

    لعنت بر اين چشمها

    هميشه دست دلم را رو مي کنند