دليل عشق سرم را به زلف يار کشيد
ره مرا بلد راه سوي دار کشيد
خدا ذليل کند بر سراي تو دل را
مرا به دست تو داد و خودش کنار کشيد
ميم را درش نكن از من، ميم را و ميم را و ميم را...
نكَن از من!
را ، يا
يا ، رادورش نكن از من
راز را
آغاز را
ياد را و باد را دورش نكن از من
ميم را دورش نكن از من، نكَن از من ميم را،معناست و نونم هيچ
ميم ، را ، يا ، ميم را دورش نكن از من.