• وبلاگ : هذيان‏هاي ذهني
  • يادداشت : بي‏تعبير
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    در حوالي تلاقي نگاهمان

    دلم را رها کردم

    شايد باز گردي

    و

    مهرباني بياوري

    متن هاتون زيبان.

    اجازه مي دين لينکتون کنم؟


    شرمنده اين شعر نو بود؟يا متن؟
    قصد جسارت ندارما...کلا از شعر نو چيزي سر در نميارم
    وبلاگم بروز شده
    منتظرتونم
    سلام برسون مادرت و داداشاتو
    يا حق
    زليخا چطوره عزيز؟
    سلام بر جناب مهجور
    بيا يه فنجان غزل بنوش

    سلام

    وبلاگ قشنگيه

    موفق باشيد


    2خبر يک حقيقت

    در نوباران

    منتظ...

    وقتي که نيستي

    انگار ثانيه ها هم با من سر ِ جنگ دارند

    سالهاست که ثانيه هاي اين دو روز را مي شمارم

    بهانه هايم رنگ تو را گرفته اند